آنجا (۱۳۸۷)
فیلمی به تهیه کنندگی و کارگردانی عبدالرضا کاهانی که حاصل نویسندگی مشترک عبدالرضا کاهانی و مزدک میرعابدینی است و در سال ۸۷ تولید شد. داستان فیلم در مورد مردی به نام پیمان است که تنها ده روز فرصت دارد خود را از ایران به آمریکا برساند تا گرین کارتش را تمدید کند. اما او براى خروج از کشور نیازمند رضایت همسر سابقش است که مهریهی سنگینش را به اجرا گذاشته است.
براساس اطلاعت منتشر شده در مورد فیلم و بنابر اذعان شخص کاهانی به عنوان تهیهکننده آن، کمپانی آمریکایی ۱۰۵۰V.Mproduction سرمایهگذار اصلی این اثر است. اثری که مانند تعداد دیگری از تولیدات همواره پرحاشیه کاهانی هیچگاه مجوز نمایش نگرفت.
جدایی نادر از سیمین (۱۳۸۹)
یکی از معروفترین تولیدات سینمای پس از انقلاب در سطح بینالمللی که به واسطه دریافت جایزه اسکار فیلمهای غیرانگلیسی زبان به شهرت بسیار بالایی در سطح جهان رسید. اما شاید بسیاری از طرفداران این فیلم و همچنین اصغر فرهادی کارگردان آن از این موضوع مطلع نباشند که مهمترین فیلم اصغر فرهادی با حمایت مالی «انجمن فیلم آمریکا» ساخته شده است!
براساس گزارشی که رسانه العربیه چند وقت پیش در ارتباط با اصغر فرهادی و آثارش منتشر کرد، مدعی شد که «جدایی نادر از سیمین»، بدون کمک مالی دولت ایران و با کمک ۲۵ هزار دلاری «انجمن فیلم آمریکا» ساخته شده است. پس با این حساب باید «جدایی نادر از سیمین» را عنوان مهمترین تولید سینمای ایران با حمایت مالی آمریکایی شناخت.
قفس طلایی (۱۳۸۹)
محمد زریندست، برادر فیلمبردار سرشناس سینمای ایران یعنی علیرضا زریندست است که به واسطه داشتن تابعیت دوگانه ایرانی- آمریکایی چند سالی را ساکن آمریکا بود. وی از این فرصت برای تولید فیلمی به نام قفس طلایی استفاده کرد که بخشهایی از آن در ایران و بخشهایی نیز در آمریکا جلوی دوربین رفت. بنابر آنچه که در پوستر تبلغاتی فیلم آمده است، «قفس طلایی» تولید مشترک ایران و آمریکاست. موضوعی که در زمان اکران این فیلم از سوی سازنگان آن نیز بسیار مورد توجه قرار گرفت و در تبلیغات فیلم بارها تکرار شد. البته هیچگاه به طور رسمی نامی از سرمایهگذار خارجی این فیلم برده نشد اما با استناد به ادعای سازندگان فیلم – که شاید صرفاً جنبه تبلیغاتی داشته- میتوان این فیلم را هم جز آثاری دانست که با سرمایه آمریکایی تولید شدهاند.
ما در بهشت (با نام بینالمللی بهشت) (۱۳۹۳)
«ما در بهشت» فیلمی به کارگردانی سینا عطاییان دنا و تهیهکنندگی یوسف پناهی برادر کوچکتر جعفر پناهی. محصول مشترک ایران و آلمان (کمپانی Bon Voyage Films ) که مانند بسیاری از فیلمهای ایرانی با سرمایه خارجی هیچگاه در ایران به نمایش درنیامد و یکراست راهی جشنوارههای اروپایی شد. داستان فیلم در ارتباط با دختری به نام هانیه است که با خواهر و شوهر خواهرش زندگی میکند و به عنوان معلم دبستانی در حومه شهر تهران کار میکند. درگیریهای او برای انتقال به مدرسهای در تهران و همزمان با آن، گم شدن دو نفر از دانشآموزان مدرسه مسیر زندگی او را تحت تاثیر قرار میدهد.
این فیلم بنابر ادعای کارگردانش درباره نقشی است که خشونت در زندگی هر روزی انسانها بازی میکند و در مرداد ماه ۱۳۹۴ در جشنواره بینالمللی فیلم لوکارنو به نمایش درآمد. علاوه بر حضور برادر کوچکتر جعفر پناهی در قامت تهیهکننده این فیلم، نکته جالب دیگری که در ارتباط با این اثر میتوان به آن اشاره کرد، مربوط به نحوه حضور عوامل سازنده آن در جشنواره بینالمللی فیلم لوکارنو سال ۲۰۱۵ است که در آن، درنا دیباجی بازیگر جوان و نقش اصلی این فیلم و همچنین ریحانه بکایی دیگر بازیگر جوان این اثر با کشف حجاب کامل در این جشنواره حضور پیدا کردند!
برلین -۷ (۱۳۹۱)
«برلین -۷» یکی دیگر از تولیدات مشترک ایران و آلمان است که رامتین لوافی آن را کارگردانی کرده است و سیامک پورشریف تهیهکنندگی آن را برعهده داشته است.
داستان این فیلم در ارتباط با چند مهاجر است که عواقب جنگ و حمله امریکا به عراق آنها را به دنبال جایی برای زنده ماندن به اروپا میکشاند. عاطف همراه دختر و پسر بیمارش به برلین میرسند؛ جایی که خطری زندگیشان را تهدید نمیکند، اما متوجه میشوند که همهی زندگی زنده ماندن نیست.
ساخت این فیلم به دلیل تصویر بیش از حد مثبت و اغراقآمیزی که در آن از زندگی در کشور آلمان نشان داده شده بود با اعتراض برخی از اهالی سینما از جمله یکی از بازیگران این فیلم قرار گرفت.
شاهزاده (۱۳۹۲)
«شاهزاده» فیلم بلند مستند-داستانی، که شرح ماجرای واقعی نوجوان پناهنده افغانی به نام جلیل نظریست که هفده سال پیش برای نجات جان خود از دست طالبان به ایران پناهنده شد اما حضور در یک فیلم سینمایی و برنده شدن آن فیلم در جشنواره کن باعث ایجاد تغییراتی اساسی در زندگی این نوجوان شد.
این فیلم که محمود بهرازنیا کارگردان ایرانی ساکن آلمان کارگردانی آن را برعهده داشته، محصول مشترک ایران و آلمان است و در تولید آن از حمایت مالی کمپانی آلمانی «کلاتین فیلم» استفاده شده است.
«شاهزاده» در سیودومین جشنواره بینالمللی فیلم فجر در بخش سینمای سعادت نیز حضور پیدا کرد و برنده دیپلم افتخار بهترین دستاورد تکنیکی– هنری از این جشنواره شد.
یک شهروند کاملاً معمولی (۱۳۹۳)
آخرین فیلم از سهگانه مجید برزگر که تکمیلکننده دو فیلم «فصل بارانهای موسمی» و «پرویز» است و با حمایت بنیاد هلندی HBF ساخته شده است. همچنین بخشی از هزینههای این فیلم از طریق حمایتهای صورت گرفته از جانب کشور چک تامین شده است.
حضور جعفر پناهی، چهره فعال سینمای ایران در حوزه جذب سرمایههای خارجی در قامت نویسنده این اثر یکی از موارد حاشیهسازی بود که باعث شد نمایش «یک شهروند کاملاً معمولی» در بخش هنر و تجربه سیوچهارمین جشنواره فجر با حواشی روبرو شود. هرچند که سازمان سینمایی هرگونه نقشآفرینی پناهی در تولید این فیلم را تکذیب کرد، ولی شواهد و پوسترهای منتشر شده برای حضور این فیلم در جشنوارههای خارجی نشاندهنده حضور قطعی پناهی در نگارش فیلمنامه این اثر بود.
دایره (۱۳۷۸)
زوج جعفر پناهی و کامبوزیا پرتوی از جمله زوجهای هنری فعالی بودند که سهم زیادی در حضور سرمایه خارجی در سینمای ایران داشتند. تولید فیلم سینمایی «دایره» به کارگردانی و تهیهکنندگی جعفر پناهی و نویسندگی کامبوزیا پرتوی یکی از نمونههای همکاری این زوج در زمینه تولید آثار سینمایی با سرمایه خارجی است. فیلمی سیاه در ارتباط با زنان و دختران خیابانی که به علت اغراق فراوان برای ارائه تصویری معوج و نامطلوب از ایران در وزارت ارشاد دولت اصلاحات و توسط شخص «سیفالله داد» معاون سینمایی وقت وزارت ارشاد توقیف شد.
این فیلم به استناد اطلاعات منتشر شده از آن در سایت «IMDB» محصول مشترک سه کشور ایران، سوئیس و ایتالیاست و نام دو کمپانی بینالمللی DDC؛Direction du Développement et de la Coopération وFoundation Monte Cinema Verità به عنوان تهیهکنندهی فیلم در شناسنامهاش درج شده است.
رقص با رویا (۱۳۷۹)
محمود کلاری فیلمبردار سرشناس سینمای ایران است که از سالها قبل تصمیم به ساخت اولین فیلم سینمایی خود داشت. او با ساخت فیلمی به نام «ابر و آفتاب» این تجربه را به دست آورد. هرچند که این فیلم به واسطه فضای شاعرانه و سورئالیستی که داشت در داخل ایران چندان مورد توجه قرار نگرفت ولی توانست در یکی از جشنوارههای فیلم کشور آرژانتین جایزهای را از آن خود کند. اما این جایزه به این ترتیب بود که کلاری میبایست با جایزه نقدیاش فیلمی مشترک را با عوامل ایرانی و آرژانتینی کارگردانی کند. به همین خاطر او تصمیم به ساخت فیلمی به نام «رقص با رویا» گرفت که محمدرضا فروتن بازیگر نقش اول آن بود. اما حاشیههایی که در زمان ساخت برای این فیلم به وجود آمد و اختلافات میان کلاری با عوامل آرژانتینی، مانع از به سرانجام رسیدن این پروژه سینمایی شد.
دوندهی زمین (۱۳۸۸)
«دونده زمین» یکی از پرحاشیهترین فیلمهای این لیست است. فیلمی به کارگردانی کمال تبریزی و تهیهکنندگی علیرضا شجاعنوری که به سفارش یک کمپانی ژاپنی ساخته شده است و پس از شش سال توقیف از اوایل امسال، در گروه هنر و تجربه به نمایش درآمد.
داستان این فیلم در ارتباط با یک دوندهی ژاپنی است که قصد دارد دور دنیا را بدود. او در سفر خود به یک دهکدهی ایرانی میرسد و متوجه میشود که به بیماری سرطان مبتلاست. اهالی این دهکده دچار نوعی فراموشی هستند. بالاخره این دونده برای ادامهی راه دچار تردید میشود، اما در ایران میتواند بر تردید خود غلبه کند.
داستان این فیلم و نحوه نمایش مردم ایران در آن که مصداق توهین به مردم ایران با پولهای خارجی توسط یک کارگردان ایرانی است صدای اعتراض بسیاری از کارشناسان و رسانهها را دراورد و آن را تبدیل به یکی از جنجالیترین فیلمهای سالهای اخیر کرد.
فرش باد (۱۳۸۱)
دونده زمین اولین تجربه و همکاری مشترک کمال تبریزی و علیرضا شجاعنوری در زمینه ساخت فیلمی با پول ژاپنیها و در حمایت از آنها نبود، چرا که درست ۷ سال قبل از اینکه تبریزی و شجاعنوری بخواهند با کمک یک دونده ژاپنی مردم ایران را از خواب غفلت بیرون بیاورند، ساخت فیلمی به عنوان «فرش باد» را در دستور کار خود قرار داده بودند.
داستان این فیلم در ارتباط با یک طراح زن ژاپنی است که بافت یک فرش را که قرار است در کارناوال شهر ناکایاما به نمایش درآید به بافندگان اصفهانی سفارش میدهد اما مرگ او باعث ایجاد تغییراتی در مسیر قصه فیلم میشود.
«فرش باد» حاصل همکاری مشترک و سرمایه گذاری شرکت سینمایی «به نگر» با کمپانی سینمایی «تری آروز» ژاپن در زمینه تولید فیلم سینمایی بود که با وجود آن که در جشنواره فیلم توکیو ژاپن چندان مورد توجه قرار نگرفت در جشنوارههایی چون فجر و جشن خانه سینما توانست جوایزی را به دست آورد.
حافظ (۱۳۸۵)
فیلمی سینمایی به کارگردانی ابوالفضل جلیلی محصول مشترک ایران و ژاپن در سال ۱۳۸۵ است. این فیلم که به صورت نمادین به زندگی حافظ شیرازی میپردازد، روایتگر داستان زندگی یک حافظ قرآن با نام شمسالدین است. کومیکو آسو بازیگر ژاپنی، در نقش نبات، دختر ایرانی فیلم بازی کرده است. جلیلی فیلم حافظ را با همکاری تهیهکنندگان ژاپنی کارگردانی کرده است و نقش دختر فیلم را با پیشنهاد آنها، به این بازیگر ژاپنی سپرد.
حافظ در جشنواره فیلم رم حضور یافت و جایزه ویژه هیئت داوران این جشنواره را نصیب جلیلی کرد. این فیلم در جشنواره فیلم توکیو نیز شرکت کرد و پس از آن در سینماهای ژاپن به نمایش گذاشته شد، اما هیچگاه در ایران اجازه اکران پیدا نکرد.
شکار روباه (۱۳۸۷)
مجید جوانمرد در سال ۸۷ فیلمی را در ارمنستان جلوی دوربین می برد که تمی جاسوسی داشت. داستان این فیلم در ارتباط با ماجرایی عاشقانه است که در جریان یک کنفرانس علمی در ارمنستان شکل میگیرد.
روزنامه سینما در یکی از شمارههای خود گزارشی در ارتباط با تولیدات مشترک سینمای ایران با دیگر کشورها منتشر کرد و در این گزارش فیلم «شکار روباه» مجید جوانمرد را به عنوان یکی از محصولات مشترک سینمای ایران و ارمنستان معرفی نمود؛ هرچند که در اطلاعات منتشر شده درباره این فیلم، تنها «شبکه جهانی سحر» به عنوان تهیهکننده این اثر معرفی شده است.
آرمانشهر (۱۳۹۴)
«آرمانشهر » یکی دیگر از تولیدات مشترک سینمای ایران به شمار میرود که البته بعدها به عنوان نماینده سینمای افغانستان در اسکار شرکت کرد!
حسن ناظر فیلمساز ایرانی ساکن اسکاتلند کارگردانی این فیلم سینمایی را برعهده داشته است است. اثری که امیر آقایی بازیگر مشهور سینمای ایران وظیفه نگارش فیلمنامه آن را بر عهده داشته و محسن علیاکبری نیز یکی از تهیهکنندگان این اثر بوده است.
«آرمانشهر» براساس گفته علیاکبری تهیهکننده آن، محصول مشترک ایران، اسکاتلند و افغانستان است و تمام بخشهای آن خارج از ایران فیلمبرداری شده است و حتی زبان اصلی فیلم فارسی دَری است. علیاکبری در ارتباط با تامین سرمایه این فیلم در نشست رسانه ای آن گفت: هزینه های این فیلم توسط افرادی از اسکاتلند و افغانستان پرداخت شده است و برای ساخت آن از وام و کمک های موسسه فارابی استفاده نکردیم.
داستان این فیلم درباره جنگ است و زنی که در آستانه ۴۲ سالگی می خواهد مادر شود و به رغم تمام مسائل اجتماعی، اعتقادی و خانوادگی برای خواستهاش تلاش می کند.
لینا (۱۳۹۵)
این فیلم نیز از جمله تولیدات مشترک سینمای ایران است که از همان روز اول اعلام شد که قرار است با حضور سرمایهگذاران ایرانی، افغانستانی و هلندی تولید شود و قرار است ۹۰ درصد این فیلم سینمایی در تهران و بخش کوتاهی از آن در هلند فیلمبرداری شود.
رامین رسولی نویسنده و کارگردان این اثر است که برای اولین بار تجربه ساخت یک اثر سینمایی را پشت سرمیگذارد و براساس آنچه تاکنون در ارتباط با این فیلم منتشر شده است، داستان آن با رویکرد دوستی میان ملت ایران و ملت افغانستان روایت میشود. اما نکته قابل توجه در ارتباط با این فیلم، حضور سرمایهگذار هلندی در تولید اثری است که میخواهد ترویج کننده دوستی دو ملت ایران و افغانستان باشد! باید منتظر بود و دید که آیا حضور هلندیها در این پروژه تاثیری بر قصه آن دارد یا نه؟
رستاخیز (۱۳۹۲)
یکی از عظیمترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران که با سرمایهگذاری مشترک موسسه فرهنگ تماشا، شرکت دلتا مدیا و شرکت آکو افالز از کشورهای ایران، کویت و انگلستان تولید شد و روایتگر قیام عاشوراست.
احمدرضا درویش کارگردان شناخته شده سینمای ایران، عهدهدار مسئولیت کارگردانی این فیلم بود. فیلمی که با وجود کیفیت بالای فنی آن و اخذ مجوز قانونی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برای اکران عمومی، به خاطر برخی حواشی نتوانست فرصت اکران یابد و هنوز بعد از گذشت یک سال از زمانی که قرار بود اکران شود، سرنوشت نمایش عمومی آن در هالهای از ابهام قرار دارد.